«Money Heist» سریالی اسپانیایی است که در فارسی به «خانه کاغذی» ترجمه شده است. این سریال ماجرای سرقت مسلحانه یک عده خلافکار از کارخانه چاپ اسکناس اسپانیا است. با زومجی و نقد سریال همراه باشید.
سریال اسپانیایی «La Casa De Papel» با نام انگلیسی «Money Heist» که در فارسی به نام «خانه کاغذی» ترجمه شده است سال ۲۰۱۷ اولینبار در یکی از شبکههای اسپانیا پخش شد. بعد از آن بهخاطر اینکه پخش این سریال مورد استقبال قرار گرفت نتفیلیکس تصمیم گرفت پخش جهانی آن را به عهده بگیرد. سریال «خانه کاغذی» جزء معدود سریالهای غیرانگلیسی زبان به شمار میرود که مخاطبی جهانی پیدا کرده است و این موفقیت بزرگی برای سازندگان سریال به حساب میآید. سریال Money Heist ابتدا در دو فصل ۱۳ و ۹ قسمتی ساخته شد و زمانیکه مورد استقبال قرار گرفت سازندگانش تصمیم گرفتند سریال را ادامه بدهند و فصلهای ۳ و ۴ نیز ساخته شد. همچنین فصل پنجم این سریال هم قرار است ساخته شود. این سریال در سایتImdb با تعداد آراء ۲۲۲.۷۱۷ رای، میانگین امتیاز قابلتوجه ۸.۵ را بهدست آورده است. یکی از دلایل مورد توجه قرار گرفتن این سریال سوژه بسیار جالب و مهیج آن است. بزرگترین سرقت تاریخ که قرار است صورت بگیرد. همین موضوع، استفاده از بازیگران متنوع، خلق شخصیتهای گوناگون و پیچیدگی داستان باعث شده است تا مخاطبان زیادی به این سریال غیر انگلیسی زبان جذب شوند. اما نکتهای که وجود دارد این است که این سریال، ایراداتی اساسی دارد که مانع میشود تا به سریالی ماندگار تبدیل شود. علت این موضوع هم میتواند شتابزدگی در تبدیل ایدهای مهیج و جذاب به یک فیلمنامه پرقدرت باشد. داستان سریال سرقت پول
در مورد یک گروه سارق به سرگروهی شخصی به نام پروفسور است که میخواهند به کارخانه چاپ پول در مادرید اسپانیا دستبرد بزنند.
سریال «Money Heist» از همان ابتدا به سراغ شخصیتپردازی و فضاسازی میرود. نقد سریالحقای money heis ق سریالt زومجی از همان صحنه ابتدایی با نورپردازی قرمز، سعی در فضاسازی و آماده کردن مخاطب برای تعریف داستان مهیج خود دارد. در ابتدا شخصیتی معرفی میشود که بعدها توکیو نام میگیرد. او خلافکار است و نامزدش را از دست داده است و هیچ چیز برای از دست دادن ندارد. همین موضوع مخاطب را متقاعد میکند که هر بلندپروازی و کار خلاف بزرگی ممکن است از او سر زند. بعد از آماده ساختن مخاطب، سریال به سراغ اصل ماجرا میرود و شخصیت اصلی برای ما معرفی میشود. همه اینها در ده، پانزده دقیقه اول سریال اتفاق میافتد و اینکه سازندگان، سریع به سراغ اصل ماجرا رفتهاند یکی از نقاط مثبت این سریال است. شخصیت اصلی ماجرا یا همان پروفسور از همان ابتدا برای مخاطب خاص و مرموز و جذاب معرفی میشود. اینکه سر بزنگاه، توکیو را نجات میدهد و میخواهد بزرگترین سرقت تاریخ را انجام دهد بسیار مخاطب را وسوسه میکند تا سریال را ادامه دهد.
نتفلیکس امروز از تمدید حقایق سریال money heist برای فصل پنجم خبر داد و همچنین اعلام کرد که فصل پنجم این سریال قرار است فصل پایانی آن باشد.
در جدیدترین اخبار سینما و تلویزیون، شبکه نت فلیکس از تمدید یکی از محبوبترین سریالهای خود برای یک فصل دیگر خبر داده که قرار است فصل پایانی آن نیز باشد. نتفلیکس امروز از تمدید سریال Money Heist (سرقت پول) که با نام La Casa De Papel نیز شناخته میشود، برای فصل پنجم و پایانی خبر داد. فصل پنجم این سریال قرار است در ۱۰ قسمت تولید و از Netflix منتشر شود. پیش از این فصل چهارم سریال سرقت پول که در ۸ قسمت تولید شده، در فروردین ماه امسال منتشر شده بود و توانست به پر بینندهترین سریال
الکس پینا، خالق سریال Money Heist به EW گفت: «ما مثل یک بازی شطرنج و با یک استراتژی عقلانی به سمت یک استراتژی جنگی حرکت میکنیم که نتیجه آن حمله و برخورد است». پینا در ادامه وعده داد که فصل پنجم سریال سرقت پول قرار است شامل حماسیترین و اکشنترین بخشهای تاریخ این سریال باشد که در مورد آن بسیار هیجان زده است. مراحل فیلمبرداری و تولید فصل پایانی سریال Money Heist از دوشنبه هفته آینده در دانمارک آغاز خواهد شد و در ادامه تولید سریال در پرتقال و اسپانیا ادامه خواهد یافت.
مقاله مرتبط
نقد فصل اول و دوم سریال Money Heist
همچنین نتفلکیس از اضافه شدن میگل آنخل سیلوستره با سابقه بازی در سریال Sense8 (سنس۸) و سریال Narcos (نارکس) بههمراه پاتریک کریادو، بازیگر سریال Unauthorized Living، به جمع بازیگران فصل پنجم سریال Money Heist خبر داده است، اما اطلاعاتی از نقش این دو بازیگر در فصل پایانی این سریال که در ایران با نام «خانه کاغذی» نیز شناخته میشود، در دسترس نیست. همچنین نتفلیکس تصویری تبلیغاتی برای تایید ساخت فصل پایانی سریال سرقت پول نیز منتشر کرده که شما در ادامه میتوانید این تصویر را مشاهده کنید:
چیزی که این سریال را به واقعیت نزدیکتر و هیجان را بیشتر میکند این است که پروفسور اگرچه بسیار باهوش است اما بعضی مواقع نمیتواند پلیسها را راحت فریب دهد یا راحت از دستشان خلاص شود. مثلا اینکه پلیس در بیمارستان برای او دام میگذارد و او هم وارد این دام میشود هیجان سریال را بیشتر میکند. در ادامه بیشتر در مورد شخصیتهای سریال صحبت میکنیم. در سریال «خانه کاغذی» زیاد طول نمیکشد که داستان به سراغ سرقت اصلی میرود و در طول این داستان مخاطب به گذشته هم برمیگردد و حوادثی را که زمان آمادهسازی عملیات رخ داده است میبینید. این ترفند باعث میشود اطلاعات در طول داستان، کمکم و هر جایی که لازم بود به مخاطب داده شود. همین موضوع باعث میشود تا مخاطب بیشتر لذت ببرد. نکته مثبت دیگر سریال خلق شخصیتهایی است که درگیر این ماجرا هستند و با استفاده از آنها نکات درخشانی برای مخاطب شرح داده میشود. مثلا با استفاده از شخصیت آلیسون پارکر که فرزند سفیر و یکی از گروگانها است در مییابیم که جان همه افراد برای دولتها از اهمیت یکسانی برخوردار نیست، یا شخصیت آرتور که رئیس کارخانه است به مخاطب میفهماند که چگونه سخت شدن اوضاع باعث میشود تا افراد قدر داشتههایشان را بدانند. کارگردان سریال هم سعی کرده است سبکی از تصویربرداری را برای خود انتخاب کند که از تعداد کاتها بکاهد و با استفاده از تغییر پیاپی فو دوربین، مخاطب را در یک تصویر از کاراکتری به کاراکتر دیگر انتقال دهد. این روش در خیلی از جاهای سریال، کار را مهیج کرده است اما هرچه از سریال میگذرد این سبک کمی تکراری و خستهکننده میشود.
همچنین شیوهای که بسیار به محبوبیت این سریال کمک کرده است استفاده از تدوین موازی است. تدوین موازی یعنی اینکه مخاطب اتفاقاتی را که در یک زمان، در مکانهای مختلف رخ میدهد میبیند. این شیوه در جاهای بسیاری از سریال بهکار رفته است و هیجان را افزایش داده است. نکته دیگر در مورد ماسکهای سارقان است. در ابتدای سریال شاید این سؤال برای مخاطب پیش بیاید که چرا سارقان از ماسکی استفاده میکنند که چهره سالوادور دالی روی آن نقش بسته است؟ در ابتدا باید بدانیم که سالوادور دالی نقاش اسپانیایی است و بیشتر نقاشیهای او در سبک سورئال هستند. یعنی بیشتر نقاشیهای او خیالی یا فراواقع هستند. اول اینکه دالی اسپانیایی است و این سریال هم در اسپانیا ساخته شده است و بهتر است حتی ماسک سارقان سریال هم یادآور اسپانیا باشد. دوم اینکه این ی هم بهنوعی سورئال است. سارقانی که میخواهند به مرکز چاپ پول حمله کنند و برای خود پول چاپ کنند. کاری که تا به حال صورت نگرفته است و خیالی بیش نیست. پس برای این سارقان که میخواهند کاری خیالگونه انجام دهند ماسک نقاشی را به چهره میزنند که تصاویر خیالی میکشیده مناسب است.
برای خواندن مطالب بیشتر
همشهریآنلاین: کریستف رضاعی آهنگساز و سرپرست گروه موسیقی نور در سال ۱۹۶۶ در شهر تولوز فرانسه از مادری فرانسوی و پدری ایرانی به دنیا آمد. وی در رشته موسیقی (پیانو - آواز و تئوری) و در کنار آن در مهندسی و بازاریابی تحصیل کردهاست.
ازسال ۱۹۹۷ تاکنون، کریستف با همکاری رضا اصغر زاده (دستیارش از سال ۱۹۹۵) ۱۵۰ موسیقی برای تبلیغات تلویزیونی در ایران ساختهاست. کار آهنگسازی کریستف گاهی شامل موسیقی فیلم سینمایی (۱۹۹۶)، موسیقی برای فیلمهای کوتاه (۱۹۹۹)، و موسیقی برای برنامه مستند هنر (فوریه ۲۰۰۰) بودهاست.
او که خودش یک خواننده تِنور است در سال ۱۹۹۶ یک گروه موسیقی باستانی متشکل از موسیقیدانان ایرانی به نام aria musica تشکیل داد. همچنین بعد از آن مدت دو سال با همکاری آهنگسازان حرفهای فرانسوی، مشغول ترتیب دادن کنسرتهای موسیقی باروک در تهران و هندوستان بودهاست.
در ژوئن ۲۰۰۰ رضاعی به اتفاق آراء جایزه نخست یک مسابقه آهنگسازی که توسط انجمن فرهنگی ایتالیا برگزار شده بود را از آن خود کرد که موضوع این مسابقه «سرود صلح برای هزاره سوم بود». که البته آهنگسازی قسمت ایرانی اثر را به کمک مسعود شعاری انجام داده بود.
رضاعی سرپرستی گروه موسیقی نور را هم بر عهده دارد و علاوه بر آن آهنگسازی چند فیلم از جمله کنعان(ساخته مانی حقیقی) و آبادانیها (ساخته همین فیلمساز) و سعادت آباد را در کارنامه کاری خود دارد.
نام : کریستف
نام خانوادگی : رضاعی
تاریخ تولد : 1966
محل تولد : فرانسه
حرفه : آهنگساز
سال های فعالیت : 1977 تاکنون
از مادری فرانسوی و پدری ایرانی در شهر
در ادامه با بیوگرافی این آهنگساز را مطالعه خواهیم کرد
تحصیلات
دارای مدرک مهندسی و بازاریابی است و هم چنین در رشته موسیقی (پیانو و آواز) تحصیل کرده است
فعالیت های هنری
فعالیتش را از سال 1977 و با همکاری دستیازش رضا عسگرزاده آغاز کرد که شامل آهنگسازی 150 قطعه برای تبلیغات تلویزیونی می باشد اما او گاهی اوقات نیز در فیلم های سینمایی نیز به ساختن آهنگ مشغول بود
همچنین او را با آهنگسازی چندین مستند و فیلم کوتاه نیز میشناسیم
در سال 1996 یک گروه متشکل از موسیقی دانان ایرانی به نام Aria Musica را تشکیل داد
او که خودش نیز خواننده تنور است توانست با این گروه اجراهای مختلفی را داشته باشد
بعد از این با همکاری آهنگسازان فرانسوی توانست کنسرت های موسیقی باروک را در کشورهای هندوستان و ایران برگزار کند
در سال 2000 توانست جایزه برترین آهنگساز را در ایتالیا کسب کند که موضوع آن مسابقه سرود صلح برای هزاره سوم بود
در مجموع او آثاری را ارائه کرده که در زیر بدان اشاره خواهیم کرد
آلبوم سیر – همکاری با مسعود شعاری
آلبوم آلبا – همکاری با گروه نور
آلبوم ابرها – گزیدهای از آثار هنرمندان مختلف
آلبوم جزیره قشم – آثار هنرمندان مختلف درباره جزیره قشم
آلبوم کنعان – موسیقی فیلم کنعان و پرونده هاوانا
آلبوم در دنیای تو ساعت چند است – موسیقی فیلم
در فیلم های سینمایی زیر نیز توانست به خوبی آهنگسازی را برعهده بگیرد
نگار (۱۳۹۶)
اژدها وارد میشود! (۱۳۹۴)
ماهی و گربه (۱۳۹۲)
نارنجی پوش (۱۳۹۰)
چه خوبه که برگشتی (۱۳۹۱)
سعادتآباد (۱۳۸۹)
زیر آب (۱۳۸۸)
چهل سالگی (۱۳۸۷)
کنعان (۱۳۸۶)
پرونده هاوانا (۱۳۸۴)
آبادان (۱۳۸۱)
در این فیلم ملودیهای بینالمللی شنیده میشود که دوباره تنظیم شده و با زبان گیلکی بازخوانی شده؛ چگونه این ملودیها به موسیقی فیلم اضافه شد؟ کمی دربارهی این ملودیها توضیح دهید.
ما سه قطعه در فیلم میشنویم که با استفاده از ملودیهای بینالمللی با زبان گیلکی خوانده شده است. قطعه چشم سیاه از قطعات محلی و سنتی روسیه است که آهنگساز مشخصی هم ندارد. کیساس، کیساس، کیساس به معنای شاید، شاید، شاید؛ اثر یک آهنگساز کوبایی به نام اوسوالدو فرز است. این آهنگ در دهه 40 نوشته شد و به تدریج ابعاد بینالمللی پیدا کرد. قطعه دیگری هم باعنوان لیلا جان در این فیلم قرار گرفته که برای آهنگسازی مکسیکی (آمریکای جنوبی) است. این آهنگ را خوانندهای فرانسوی به نام دالیدا حدود دهه 60 بازخوانی کرد.
این فیلم شامل بخش زیادی از خاطرات آقای یزدانیان میشود و سه ترانهای که گفته شد؛ از جمله قطعاتی هستند که صفی یزدانیان قبل از انقلاب در رادیو رشت با صدای روزبه رخشا میشنید. در ابتدا قصدش این بود موسیقی فیلم را با همین سه ترانه به سامان برساند اما به تدریج با پیشروی کار، متوجه شد کار نیاز به موسیقی بیشتری دارد و درنهایت ساخت موسیقی را به من سپرد.
حضورم در این فیلم بهعنوان بازیگر؛ تجربه بسیار شیرینی بود که ابتدا صرفا به دلیل دوستی با آقای یزدانیان اتفاق افتاد. البته طبیعیست که بازی در مقابل آقای مصفا برای هرکسی باعث افتخار است و قاعدتا نمیتوانستم پیشنهاد یزدانیان را رد کنم.
تجربه بازیگری در فیلم "در دنیای تو ساعت چند است" به من نشان داد که بازیگری در سینما کار بسیار سختیست که نیاز به از خودگذشتگی فراوان دارد. وقتی بهعنوان بازیگر در کاری حضور دارید باید در لحظه تمام آنچه هستید را فراموش کنید و به درک درستی از پرسوناژ در ذهن برسید.
برای خواندن ادامه مطلب
درباره این سایت